این روش جواب نمیده باید باهاش حرف بزنی بگی از رفتارش و تحقیراش خسته شدی و خودشو اصلاح کنه
عزیزم اون زن خیلی لطف و محبت دیده از خونواده شوهرش.آدمای خوبی ان.اما نحوه برخورد شوهره تو جمع اوضاع رو خراب کرده.نمیدونم چجوری توضیح بدم.این زن هم نو غربته فقط اونا رو داره که خیلی جاها به داد این زن رسیدن ولی شوهره با برخورداش پای اونا رو بریده اما خودش هرازگاهی میره پیششون.میدونی چی میگم شخصیت خودشو خوب نشون میده ولی زنشو خراب میکنه که همه بگن زنش آدم به دوره و بد پذیرایی میکنه و مهمون دوس نداره و .
این روشه درستی نیست چون مرد وقتی خانواده شو ببینه خوشحال میشه نمی سوزه که...بعد دوباره ایراداش شروع میشه یا بهش میگه نه که غذا و پذیرایی کردن بلدی حالا خانواده ام رو هم دعوت کردی فقط آبرومو بردی
اینقد دعوت نکن زحمت نکش براشون
تا اگه یبارم نون پنیر گزاشتی جلوشون فک کنن شق القمر کردی هی تشکر و تعریف کنن هم خونواده ش هم همسرت..کاری ک جاری من میکنه اصلا محل نمیده اخر هفته ها خونه ی مادرشوهرمه همیشه..یبارم دعوت نمیکنه سالی یبار دعوت کنه اینا اینقد خوشحال میشنا انگار چیکار کرده..پذیراییش هم به نسبت عروسای دیگه فوق العاده ساده س.
اینی که میگم نظر منه دیگه خودتون بهتر میدونید :اگه همون طور که میگین خانواده شوهرم خوب هستن خوب راحت بهشون بگید شوهرتون این اخلاق رو داره و زحمات منو ناچیز میکنه و خیلی ناراحت میشم اینطوری به اونام با این روشی که شما گفتید برنمیخوره که بگن مارو برای خراب کردن و دست انداختن دعوت کرده.شوهرتون هم ماعینا این اخلاقش رو توی یه نزدیکانمون داریم با یه رفتار دیگه از طرف همسرش عوض شده با این تفاوت که خانواده شوهرش زیاد باهاش خوب نیستن
این طفلی زنه خیلی خجالت میکشه تو جمع از،چهرش مشحصه قشنگ
.مثلا بهش یجوری بی ادبی میگه بجنب جمع کن بریم دیگه حالت لاتی.یا مثلا موقع مهمونی جایی باشن یهو به زنش میگه یاد بگیر توام اینجوری درست کن غذا رو.و خیلی چیزا دیگه خاطرم نیست.اما همیشه یادمه زنش خجالت زدست توی جمع.ـ.یک نمونه دیگه زن و شوهر جفتشون همو مسخره میکنن.ـمثلا مرده جلوی،ما خانواده زنشو یا خود زنشو مسخره میکنه بدطور.ـیا زنش همینطو.ـــمورد اول و نمیدونم داخل زندگیشون چجوره.ـولی این دومی میدونم زندگیش افتضاحه.دایم دعواست.وقتی جلو بقیه همو خورد میکنن معلومه پیش،خودشون چجورن دیگه.ممکنه بزن بزنم کنن باهم.من یبار،شوهرم توی یه جمع کوچک بودیم یهو گفت خانونمم خیلی شیکموا.ـوای فقط منتڟر بودم برسیم خونه پدرشو دربیارم.ـینی کاریش کردم دفعه اخرش باشه.بهش گفتم زن و شوهر به هیچ عنوان نباید جلوی دیگری همو مسخره کنن.ـــدر ضمن بنظرم رفت و امد با همچین ادمهایی هم خوب نیست چون کم کم تاثیر میزارن.ـشوهر منم تحت تاثیر،قرار گرفته بود.اولین و اخرین بارش بود
نمیشه به خانواده شوهر بگه به پسرتحفشون تذکر بدن؟؟
