دارم با نامزدم تموم میکنیم
سر یه چیز ساده خیییییلی ساده
ما قبلا مشکلات بزرگ تری داشتیم
ولی الان به خاطر یه چیز مسخره ....
میدونم به درد هم نمیخوریم ولی نمیتونم
دارم میمیرم
یعنی اینقدر گریه کردم که ....
ولی اون خیلی خونسرده
میگه دوست دارم مواظب خودت باش ما هم نمیخوریم سخته فراموشت نمیکنم ماشینشو زده بوده به نامم گفتم بیاد پسش بدم میگه من اصلا پشیمون نیستم که اونو بهت دادم خونه هم داشتم میزدم به نامت
ولی میخواد تموم کنه ...
نمیتونم
خیلی خودمو جلوش کوچیک کردم
هی گفتم نمیتونم حالم بده و ...
خداااااااایا اخه چرا من اینقدر ادم وابسته ایم چرااااااااا