عشقم تصمیم داره خونه بگیره بعد گفت نه زمین میخرم خودم میسازم که بتونم داخل چی زندگی میکنم خونه باب میلم باشه هر جور عشقم میخواد درستش کنم. بعد گفت دو طبقه درست میکنم یه واحد از این دو واحد میدم بابام برا زندگیش. اونا خیلی مهمون براشون میاد در هفته6روزش مهمون براشون میاد من دوست ندارم کنار اونا زندگی کنم دوری و دوستی دوست دارم.میدونم اگه اونا یک واحد داشته باشن خونه یکی میشیم من تو زندگیم ارامش میخوام دوست دارم راحت باشم ولی اینجور نمیشه. نمیدونم چجور به عشقم بگم که این کارو نکنه که ناراحت هم نشه. اگه کسی تجربه داره یا میتونه کمکم کنه ممنون میشم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
بگو یا آماده بخریم یا ی طبقه مغازه بساز ک سود کنیم
کودک همسری فقط به یه کودک آسیب نمیزنه دومینو وار نسل اون کودک رو از عشق و علاقه و شناخت حقوقش محروم میکنه.درواقع تمام نسلبعد از اون کودک رو از داشتن والدین آگاه و عاشق و مسئولیت پذیر بی بهره میشن.#نه_به_کودک_همسری❤️وقتی جواب بی ادبیتو نمیدم ینی در شأن من نبوده همکلام بشم باهات، وگرنه جواب برای امثال تو فراوونه... 😊
داشتن ولی باباش بخاطر مشکلی که برا برادرش پیش اومده بود فروختش
زندگی با چنین ادمی خیلی سخته. ببین فردا میری تو زندگی تازه چشمات بازمیشع میگی چرا خونشو داده به اون یکی و شوهرمن بهش خونه داده.خصوصا اگه دوتاهم دخالت کنن تو زندگیت دیگه تمومه. فقط حرص.بشین با جدیت باهاش حرف بزن