دو ساله ازدواج کردم ، از روزی که ازدواج کردیم اخلاقش زمین تا آسمون فرق کرده ! توی دوران نامزدی هرچی من میگفتم همون بود ، همیشه هم قربون صدقم میرفت جوری که خواهراش و جاریام حسودیشون میشد حتی گاهی وقتا مادرشم حسادت میکرد ! اما چند وقت بعد از ازدواجمون رفتاراش خیلی فرق کرده ، از هر لحاظ که فکر کنید .
میرم سمتش میگه بهم دست نزنیا حال ندارم
میخوام ببوسمش میگه نکن خوابم میاد
میخوام بغلش کنم میگه وای حوصله ندارم
از خورده فرمایش هاشم که دیگه نگم براتون !
آب بیار ، چایی بیار ، جورابمو بده ، لباسامو حاضر کن ، شاممو بیار میخوام بخوابم ، گوشیمو بده و ......
خودشم محال ممکنه توی خونه دست به سیاه و سفید بزنه ، اگر هم اعتراض کنم یا چیزی بگم یه هفته قهر میکنه لام تا کام باهام حرف نمیزنه ...
شما بگید چیکار کنم