بچه ها من سه ساله که بخاطر کارای درسی ودانشگاه با یه اقایی که بهم کمک میکردن و ۷ سال بزرگتره اشنا شدم بهش علاقه مند شدم ولی اون هنوز نمیدونهو رابطه مون در حد دو تا دوست معمولی موند حتی از شکست عشقی ش گفته بودکه غرورش شکسته ومیترسه دیگ سمت دختری بره ولی همیشه تو این رابطه به من میگه یه زمان سمت پسری نریااا پسرا ال میکنن بل میکنن حواست باشهههه ..خیلی یه حالت شوخی هم میگه مثلا من دوس دارم تو مامان بچه هام باشی ولی مثلا نشون میده داره شوخی میکنه بخاطر شغلش و درسش ماهی یبار یه پیامی چیزی بهم میدیم و چند ماه یبار درخواست میکنه که همدیگرو ببینیم و حرف بزنیم و کلی سوال میپرسه که خیالش راحت باشه تو رابطه نیستم
ببخشید خیلی زیاد شد ..میدونید نمیدونم چیکار کنم ..خیلی زیاد به شوخی علاقه ی هرچند کوچیک شو نشون داده ولی من از ترس اینکه نفهمه دوسش دارم زیاد اوکی نبودم با این شوخیاش..و جالب اینجاس که این رابطه رو نمیخاد قطع کنه بااینکه هیچ سودی به حالش نداره و میدونه آبی از من گرم نمیشه
هبچی وقتی ک از شکستش حرف میزنه بگو دورو برتو نگا کن ادمای خوبی هم هستن همه ک یکی نیستن هی ب خودت حین حرف زدن اشاره کن😋
کاش یه مغازه بود! 🏡آدم میرفت میگفت بی زحمت یکم "خیال خوش"میخوام😌...ببخشید این "خنده های از ته دل" چندن؟😅 آقا؟ 😔این "آرامشا" لحظه ای چند؟😥 این "بی خیالیا" که میپاشن رو زندگی مشتی چند؟ 🙂از این "روزایی که بی بغضن" دارین؟😣 از این "سالای بی رنج" اندازه دل ما دارین؟! 😞این "شادیا" دوام دارن؟!🤔 نه... 😭کاش یه جایی بود میشد رفت و بگی آقا یه "زندگی" میخوام .. بیزحمت جنس خوبش💔😔