عاشقشم و خیلی چیزاشو دوست ندارم
وابستگی بیش از حد به مادرش.رفیق بازیش.مهمون سرخود دعوت کردن و بی هماهنگی مهمونی رفتنایی که توش پر دختر مجرد یا مطلقست منم به زور میبره بعد کسی اونجا چشمش به من بیفته نمیگه من مقصرم که زنمو بردم میگه تو هرزه ای ک کسی نگات میکنه منم دیگه جرعت ندارم بهش بگم فلانی چرا این کارو کرد واس همین غیرتشو دوس ندارم.شلختگی هاش.پول دادن زیاد به خانوادش یا دوستاش بدون اینکه پس بگیره.راحت دوروغ گفتنش .... کردنش (بیشتر دوست داره دستی ارضا بشه تا کردن)شاید .... که دونفر درگیرش باشیم هفته ای یکبار باشه اما س دستی هرشب.....