سلام دوستان
اگه تایپیک قبلی منو خونده باشید من گفتم که کسی منو دوست داره ولی من ندارم و کس دیگه رو دوس دارم
حالا ادامش اینه که امروز رفتم اونی که دوسم داره و دیدم...میخواستم باهاش حرف بزنم بهش بگم بیشتر از یه دوست نمیتونم بهش نگاه کنم و نمیتونم باهاش وارد رابطه بشم...اما اونقدر بهم مهربونی و لطف کرد و برام هدیه خرید که واقعا هم روم نشد هم ترسیدم...چون قلبش مشکل داره و همین چند روز پیش دور از جون خودش و همه تا پای مرگ رفته و برگشته...من واقعا میترسم از این وضعیتش که بخوام بهش بگم...هر کاری میکنه که منو خوشحال کنه منم خدا شاهده قدر کاراشو میدونم و حتما براش جبران خواهم کرد ولی واقعا نمیتونم به عنوان عشقم بهش نگاه کنم...در ضمن خیلی با شخصیت و با اخلاق و داری تحصیلات عالیه و میدونم اگه بیخیالش بشم ممکنه در اینده پشیمون بشم ولی راستش واقعا نمیتونم...حالا تو رو خدا بگید من چیکار کنم
لطفا اگه راه حل دارید کمک کنید ممنون
زخم زبون نزنید مرسی