من رفتم اونجا چون .پدر شوهر ومادر شوهر سنشون از بابا ومامانم بالاتره گفتم امسال پیششون باشیم بلکه خوشحال بشن.
من خونه مادر شوهرم بودم😁
🙋
ما خونه مادرشوهرم بودیم
ما خونه جفتشونم رفتیم تقریبا نزدیکیم بهم. خانواده من شام زود میخورن گفتیم شامو بریم اونجا بعد از شامم یه سر بریم خونه پدرشوهر که شانسمون شام دیر آماده شد. ولی باز رفتیم خونه پدرشوهرم زودم بلند شدیم
من شوهرم شیفت بود با دخترم ۹شب خوابیدیم😂😂😂😂
منم رفتم یکم دلگیر بودم حوصله نداشتم تدارک ببینم پدرشوهرمم زنگ زد گفت ما تتهاییم بیایید اینجا
ما اول رفتیم خونه مادرشوهرم بعد رفتیم خونه مامانم 😁
ما کلا باخواهرشوهرم و بچهاش و شوهرش ۷نفریم دیروز من ساعت۵رفتم خونشون مادرشوهرم میگه من شانس ندارم که یکی بیاد کمکم غذا درست کنه به محض اینکه وارد خونه شدم اینجوری گفت😒
منو شوهرم اکثرا تو عیدا هرکدوم میریم خونه ی خانواده ی خودمون بعد شوهرم میاد دنبالم خانواده ی منو میبینه بعد باهم میریم خونه ی پدرشوهرم اونارو میبینیم اخه بهم نزدیکن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
