حس بدی دارم فک میکنم تو یه باتلاق گیر افتادم ک هر چی بیشتر دست و پا می‌زنم ک شرایطو خوب کنم بیشتر. فرو میرم تو باتلاق
حس یه برده رو دارم ک محکومه ب اعتراض نکردن و توقع نداشتن
خسته ام خیلی
ناهار ته چین مرغ داشتم😋😂
دردودل فقط حالتو بدتر میکنه اونم با ادمای این دور و زمونه
منم همین حسو دارم
سه ساله ازدواج کردم یک ساله خونه خودمم
اما شرایط همیشه بدتر شده برام
تا وقتی من خوبم و خونه مرتبه و غذا حاضره زندگی هم خوبه
کافیه من اعتراضی کنم ب یه چیزی یا ناراحت باشم از یه موضوعی و این ناراحتیو بروز بدم
دیگ قهر و دعوا شروع میشه آخرم خودم باید برم منت کشی
یک زندگی مشروط به درد نخور
خب منم آدمم گاهی خسته میشم گاهی بد میشم یکی باید باشه ک درکم کنه ک قربون صدقم بره ک آرومم کنه
سه سال از بهترین روزهای عمرم تباه شد
آخر هر چیزم ک بگم میرم درو برام باز میکنه میگ برو
هیچ دلخوشی ندارم تو زندگیم
همه گذشتام وظیفم بوده انگار
از همه خاسته های مالیم چشم پوشی کردم ک حداقل به خاسته های عاطفیم برسم ولی انگار ب چشم نمیاد اصلا
همه تلاشمو میکنم ک آروم باشم ک خوب باشه همه چی ولی بدتر میشه
این مردا همشون مسخره ان منم تا اعتراض میکنم شوهرم زورش میده ۲۰میلیون دست دوستش داده چند روز که اون طرف واسه دوست دخترشم خرج کرده هرچی بهش میگم برو پول رو بگیر امروز فردا میکنه میگه به اون یکی دوستم گفتم بهش بگه یا پیام دادم از سر باز میکنه منم امروز گریه کردم که این چه زندگیه نه خونه نه ماشین بعد که رفت زنگ زدم گفت هنوز داری گریه میکنی منم گفتم فقط همینکار ازم ساخته ست خسته شدم از این زندگی گریه کردم بازم اونم گفت یه بار دلداری میدی معذرت خواهی میکنی یه بار اینجوری حرف میزنی میدونم باید قوی باشم شرایط رو تحمل کنم عوض شه ولی منم آدمم بخدا گاهی اوقات قوی نیستم ضعیفم نمیتونم تحمل کنم حسود نیستند اما بخدا همه ی اطرافیانمون خونه ماشین دارن اونم این حرفو زد و گوشی رو قطع کرد من چکار کنم الان؟؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز