maryam7897 مدیر عضویت: 1398/08/04 تعداد پست: 827 عنوان مادرشوهر جذاب😆 | مشاهده متن کامل بحث + 790 بازدید | 43 پست دیشب مادرشوهرم منو دعوت کرد بعد خودش رفته بود مهمونی😐😆 دنیـا همه شعر است به چشمم، اما، شعری که تکان داد مرا، چشمِ تو بود❤️ 1398/10/01 | 13:36 4 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب
saba1411 عضویت: 1398/09/11 تعداد پست: 1857 کلا راحت برا خودش سخت نمیگیره😆 😂😂😂😂 مهربونا همیشه بدهکارن😏
maryam7897 مدیر استارتر عضویت: 1398/08/04 تعداد پست: 827 تعارف الکی کرده توام جدی گرفتی😁😁 نه والا گفت شام بیاین همسرم صبحش کلی براش خرید کرد واسه شام دنیـا همه شعر است به چشمم، اما، شعری که تکان داد مرا، چشمِ تو بود❤️
ساغرسابق۱۳ عضویت: 1398/02/01 تعداد پست: 15265 اخر منو به باد داد رویای باز اومدنت ۸ سال گزشت اینقدر واسه نبودنت نوشتم ۳ تا دفتر شد باز نیومدی عزیز دلم، دیگه ناییم ندارم غصه نداشتنتو بخورم میخام بیخیال باشم دیگه میخام زندگی کنم خدایا سپردم به خودت همه چیو 😔
aayliinn عضویت: 1397/08/24 تعداد پست: 3142 یکبار خواهرشوهرم مارو دعوت کرد شام ما رفتیم دیدیم خودش رفته مهمونی😐 شوخی میکنی دیگه😐
eliiiiiiiiiiiiiiinaa عضویت: 1398/07/26 تعداد پست: 8783 دقیقا😆 خعاک تو سر پیش خودش چه فکری کرده اونوقت پاشده رفته مهمونیم من بودم زنگ میزدم بهش میگفتم داریم میایم دنبالت بیاریمت خونه عروس خانوم😂😂😂😂
maryam7897 مدیر استارتر عضویت: 1398/08/04 تعداد پست: 827 عجبب😐😂😂😂😂 😆😉 دنیـا همه شعر است به چشمم، اما، شعری که تکان داد مرا، چشمِ تو بود❤️
aayliinn عضویت: 1397/08/24 تعداد پست: 3142 نه والا گفت شام بیاین همسرم صبحش کلی براش خرید کرد واسه شام خب بعد بهش گفتید چی گفت😕
maryam7897 مدیر استارتر عضویت: 1398/08/04 تعداد پست: 827 نمیشد تو هم بری باهاش یا دعوت کرد از خونش نگهداری کنی تا برگرده نه دیگه من رفتم نبودن کلا تازه برگشته زنگ زده میگه گفتم عروسم قراره بیاد گفتن اونم بیاد اینجا دنیـا همه شعر است به چشمم، اما، شعری که تکان داد مرا، چشمِ تو بود❤️
گیلداااااا عضویت: 1397/10/04 تعداد پست: 6869 شاید الزایمر داره یادش میره😑 همونطور با بقیه رفتار کنید که دلتون میخواد با خودتون رفتار شه، هممون تو یه متر قبر میخوابیم
دختر_ناز_بابا عضویت: 1397/11/12 تعداد پست: 4187 ی بارم مادرشوهر من گف بیاید واس شامرفتیم دیدیم نیس رفته بیرون....فک کنم یادش رفته بود
maryam7897 مدیر استارتر عضویت: 1398/08/04 تعداد پست: 827 خب بعد بهش گفتید چی گفت😕 هیچی خودش زنگ زد گفت ما خونه عمه بودیم حالا بیاین شام ببرین خونه منم چونه کلا تعجب نکردم و برام عادی بود گفتم چشم و تشکر کردم😐 دنیـا همه شعر است به چشمم، اما، شعری که تکان داد مرا، چشمِ تو بود❤️