2777
2789
عنوان

خانمایی که بچه با فاصله ی دوسال دارید کمک لطفا

| مشاهده متن کامل بحث + 159 بازدید | 22 پست
راستش یکم ترسناک شده واقعا بدونه شوخی اصلا نمی بینش

خودت باید سعی کنی رابطشونو خوب کنی

به پسر بزرگت بگو برو بالش داداشیو بیار

یا بگو بشین داداشو بدم بغلت

یه اسباب بازی بخر بده به پسر بزرگت بگو داداشی خریده برات

دست بچه ی کوچیکتو بگیر باهاش بزرگه رو ناز کن بگو ببین داداش نازت میکنه چقدر دوست داره

من کلا اینارو اجرا کردم

الان بزرگه نزدیک ۵ و کوچیکه ۳و نیم سالشه

رابطشون خیلی خوبه،بزرگه عاشق داداششه

مثلا ببینه داداشش خوابیده رو زمین سریع پامیشه بالش میاره بغلش میکنه میبره میذاره رو بالش پتو میکشه روش لامپا و تلویزیونو خاموش میکنه تا اون بخوابه

درخواست دوستی از طرف اقایون ببینم گزارش میزنم درجا😊😊

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اره طبیعی هنوز به حضورش عادت نکرده تو خونه یعنی شما خیلی خوب تا کردین باهاش که چیزی با قبل فرق نکرده

سر بزنید به اینجا☺اللهم عجل لولیک الفرج به حق زینب کبری(س)ما بیهوده به این دنیا نیومدیم یه توصیه دوستانه :برید بگردید ببینید هدف آفرینش و خلقت خودتون چیه برای اون زندگیتون بسازیدostad_shojae@اینجا کمکتون میکنه.              قربون غریبیت آقا😔.                                      پاشدم عائله پیداکردم از خودم فاصله پیدا کردم ؛ سعی کردم به تو مشغول شوم حیف شد مشغله پیدا کردم ؛ آقا....من سر اینکه به تو دل دادم با همه مسئله پیدا کردم...! در نمازم خم ابروی تو را در قنوتم گله پیدا کردم ؛ انتظار این همه انصاف نبود مُردم فیصله پیدا کردم.        آزادی؛ اگه تعریفت از آزادی اینه که خودتو مثل نمایشگاه به همه نشون بدی!  بدان این تو نیستی که آزادی ؛ این بازدید از توئه که آزاده... همون که بالاش مینویسن: بازدید.برای‌عموم‌آزاداست.

از جمله کارهایی که می توان انجام داد سهیم کردن کودک در مراقبت و نگهداری فرزند دوم است. درواقع، با دادن مسئولیت هایی به فرزند اول او را در تولد فرزند دوم سهیم کنیم. برای مثال از کودک می خواهیم که چیدمان اتاق فرزند دوم را بر عهده بگیرد تا احساس حسادت به حداقل ممکن برسد. این راهکار مدیریتی ارتباطی بین فرزند اول با دوم است.

دختری در من ساز امیدواری میزند🧚‍♀️
یه دبیر داشتیم گفت بچه دومم به دنیا اومد من میخواستم اولی حسادت نکنه مثلا من اشپزخونه بودم بچه دومم ...

خیلی خوبه اینجوری

البته باید مواظب بود تا یه وقت کار خطرناکی نکنه


درخواست دوستی از طرف اقایون ببینم گزارش میزنم درجا😊😊
خودت باید سعی کنی رابطشونو خوب کنی به پسر بزرگت بگو برو بالش داداشیو بیار یا بگو بشین داداشو بدم ب ...

اول باید یه کاری کنم ببینش، اصلا انگار دیواره ، هر چیم می گم بیار سریع میاره ولی واکنشی به اولی نداره ، حتی پریشب کوچیکه داشت گریه می کرد طبقه روال هر شب خیلی خونسرد گفت مامان کارتونم بذار بخوابم، حتی صدای گریه هم براش مهم نبود 

خوشبختی یعنی دوتا پسر کوچولو‌ تو خونت داشته باشی ❤️

سلام گلم خوبی؟میشه هروقت اومدی خبری کنی عکس ان تی بدم بگی جنسیتش چیه؟۱۳ هفته

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792