مامانم از ی هفته قبل واس شب یلدا تدارک دیده بعد امروز مادرشوهرم یعنی پیش خودش فکرده داره پیش دسی میکنه میگه شب یلدا بیاین خونه ما نمیشه هم بهش بگم ک از یهفته قبل مامان خودم گفته بود
یدفعه ک مریض بودم گفتن شب بیاین خونمون شوهرم گفتن نمیتونیم بیاین نمیدونین چ خونی ب پا کردن
خب می گفتی ما دعوتیم
چه خونی به پا کردن؟
ما پارسال خونه مادرشوهرم بودیم امسال خونه مامانم
فردا شب برین خونه مادرشوهرت شب یلدا برین خونه مامانت ما همین کارو میخایم بکنیم
وا
خدایش این شب یلدا شده مصیبت مادرشوهر منم به خاطر این که جاریم خونه مادرشه جنگ به پا کرد حالا هر چی من میگم ول کنید یلدا هم مثل بقیه شب ها خب بره مگه ول میکنه
منم ۴ ساله شب یلدا خونه مادرشوهر بودم امسال اگه خدا قبول کنه خونه خواهرم دعوتم😂
مادر شوهر خودم خوبه ها گدا و خسیس اهل دعوت کلا نیس ....
ما که هر سال حتما هردو جارو میریم یکی واسه شام و یکی بعد شام، البته اگه مسافت خونه خاتون خیلی نیست به نظرم ایده خوبیه
ای بابا.....منم‌هرسال این بساطو داشتم....امسال با جاریم ب مادر شوهرم گفتیم مامان چکنیم شب یلدا...اول بیایم خونه شما بعد ساعت ۹ بریم خونه باباهامون...گفت من ک میدونم شماها دلتون اونجاس...جمعه شب بیاید خونه من شنبه با دل خوش برید خونه مامانتون....منم بسی دعاش کردم...اگه میگفت بیاید پیش من نمیتونستم بگم نه..چون پارسال خونه بابام بودم
بیخود....مگه الکیه بگو دعوتیم مادرم تدارک دیده....منم مادرشوهرم همش میخواد پیشدستی کنه...تازه اون ناهار یا شامو بار میذاره😐😐😐کا مثلا ما بمونیم تو رودرباسی بریم ولی من رک میگم مهمونیم
چون مادرت زود تر دعوت کرده باید برید اونجا
فردا شب برید خونه مادر شوهرت
هرچیم گفتن ب ی ورتون
خب مث بقیه شب هاس ولی قبول کن من دیر ب دیر مامانم اینارو میبینم کلا از شهر خودمونم دوریم مامانم اینام تنهان کسی ندارن ب جز من ک برم پیششون اما خاله شوهرم و داییش سرکوچشون فامیلاشون نزدیکه مامان بابا من تنهان منم تنهام
