2777
2789
عنوان

من دوس ندارم وقتی

144 بازدید | 13 پست

دوس ندارم وقتی شوهرم میره شهرستان خانوادم میان خونم اون چند روزو😶

من شبا تنها میترسم بخوابم. مامانم ک میگه دخترت نمیخوابه و اذیت میکنه تو نیا خونه ی ما

اونوقت خودشم تنها حاضر نیس بیاد خونه ی من شب بخوابه یا مثلا داداشمو بگه بیاد. همشون میان

نگید تنهایی ترس نداره چون من هم ترسوام. هم اپارتمانی نیستم میترسم

بعد این چند روز دیگه مامانم اصلا نمیره خونش. ناهار ک نمیخوره. اما شام بابا و  داداشمم میان. درسته مواد اولیه رو بابام میخره اما خب چرا نمیرن خونه ی خودشون درست کنن

مامان من وسواس داره خونه کنار حیاط اشپزی میکنه

اما غذاهایی ک باید کنار گاز خیلی بمونی رو هر وقت میاد اینجا میخواد درست کنه

دیشب بهش گفتم هود من خرابه نمیشه سرخ کردنی درست کرد. بوش همه جا میپیچه.  باز سیب زمینی و قارچ و سوسیس گرفتن روش سرخ کرده. میگه پنجره رو باز میکنم بوش میره

یا مثلا شبا دخترم  ک دوسالو نیمشه نمیخوابه. تا یک و دو بیداره. برقا رو هم نمیذاره خاموش کنیم میگه میترسم. هروقت خوابش برد من خاموش میکنم. اما مامان و بابام و داداشم هی غر غر ک چرا نمیخوابه. چرا برقا روشنه. ما صبح زود میخوایم بریم سرکار و دانشگاه. خب من میگم مامانم فقط بیاد بخوابه گوش نمیدن

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یا مثلا الان مامانم صبح بیدار شده رفته بیرون کار داشته. منو صدا کرده ک یکم عدس پلو بزار ظهر برادرت میاد از دانشگاه بخوره

من بهش میگم این چند روز ک شوهرم نیس من میخوام استراحت کنم دده اشپزی نداشته باشم اما بگم بهش میگه چطور شوهرت هست همش نوکریشا میکنی و تو اشپزخونه ای

خودشون منو راه نمیدن تو خونشون. میگن دخترت اذیت میکنه نیا. یا اگه برم یه ساعت بشینم مامانم میگه برو ده دخترت اذیت میکنه. دخترتو بزار پیش شوهرت‌ خودت هرچی خواستی بمون اینجا

به دوست قابل اطمینانی یا دختر خاله ای خواهر شوهری کسی که مجرده بگو بیاد

من تنها بودم کسی رو نمیخواستم میخواستم اختیار همه چی دست خودم باشه

گاهی دختر همسایه میومد پیشم

مجرد بود

 رامانوجان روز ۲۲ دسامبر ۱۸۸۷ در تامیل نادوی هند در یک خانوادهٔ فقیر به دنیا آمد. ۱۰ ساله بود که با ریاضیات آشنا ‌شد. این نابغه ریاضی تقریبا بدون هیچ آموزشی به صورت خودآموخته توانست در ریاضیات محض به گونه شگفت انگیزی پیشرفت کند .فیلم، «مردی که بی‌نهایت را می‌دانست»  راوی زندگی وی می‌باشد. متاسفانه این نابغه بزرگ ریاضی به بیماری سل مبتلا شد و در روز ۲۶ آوریل ۱۹۲۰ در ۳۲ سالگی از دنیا رفت.
من بی عاطفم یا اونا؟ منظورتو متوجه نشدم


به نظر من که اونا

 رامانوجان روز ۲۲ دسامبر ۱۸۸۷ در تامیل نادوی هند در یک خانوادهٔ فقیر به دنیا آمد. ۱۰ ساله بود که با ریاضیات آشنا ‌شد. این نابغه ریاضی تقریبا بدون هیچ آموزشی به صورت خودآموخته توانست در ریاضیات محض به گونه شگفت انگیزی پیشرفت کند .فیلم، «مردی که بی‌نهایت را می‌دانست»  راوی زندگی وی می‌باشد. متاسفانه این نابغه بزرگ ریاضی به بیماری سل مبتلا شد و در روز ۲۶ آوریل ۱۹۲۰ در ۳۲ سالگی از دنیا رفت.

مثلا دیشب من تا ساعت سه بیدار بودم. تو  نی نی سایت و نت. .

بعد مامانم بیدار شده گفته ساعت سه هست تو چرا بیداری و تو گوشیت با یکی هستی و شوهرت اگه هرچیت بگه حق داره و یعنی‌ چی تا این موقع تو گوشی. گفتم برو بابا تو خونه ی خودم نمیتونم راحت باشم

یا مثلا مامانم بهم گفت ک من لباس شوییم دور بیست دقیقه و اینا نداره.‌ کفشامون رو میارم اینجا بنداز لباس شوییت. من خودم کفشامون رو میتدازم لباس شویی وقتی کثیف شدن. اما زورم میاد برا خانوادم. چون اونا هیچ کاری برا من نمیکنن

یا مثلا عقد ک بودیم. شوهرم یه سشوار داشت اورده بود خونه ی ما استفاده میکرد. بعد مامانم اینا یه سشوارآبی داشتن. شوهرم ب مامانم گفت من سشوار آبی رو رنگش رو دوس دارم. اینو بده ب ما. اون ک مال خودمه برا شما. الان مامانم میگه سشوار شوهرت بدرد نمیخورد بما دادین. مارکش فیلیپه فک کنم. گفت مفت نمیارزید و خودشم میدونست واسه همین اینو داد بما. گفتم خب شما باید سشوار بمن میدادین که رو جهیزیه

میگهدنه سشوار رو جهیزیه نیس

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز