سوتی های بامزه و فان

عاقا من چهارده پونزده سالم بود مامانم بهم گفت برو وایکتس بدون بو بگیر وقتی رسیدم دم سوپری به آقاهه گفتم آقا یه وایکتس بدون بوس بدین 

من چن روز پیش جزومو تو کلاس جاگذاشته بودم . صب روز بعد رفتم بردارم نبود. رفت. نگهابانی گف برو تو اشغالی رو نگا کن شاید انداختن اونجا. خلاصه رفتم در کلاس باز بود و منم رفتم تو نگاه طرف استادو دانشجو ها نکردم رفتم تو اشغالی رو نگا میکردم و دنبال جزوم. یدفه حس کردم کسی نگام میکنه برگشتم دیدم هفتاد جفت چشم زل زدن به من استادم زل زده ینی چی میخای اونجا.منم جیغ زدم مث بچه ها فرار کردم .حالا همه هم ورودی خودم بودن استادم استاد خودم بود .ینی مردم از خجالت

بخدا مردم از خجالت کاش حداقل نمیشنفت

سلام، کاربری آقام.

سوتی داغ مال همین دو ساعت پیشه...

واسه ناهار دیر رسیدم خونه همه ناهار خورده بودن

داشتم غذامو گرم میکردم ک کلی ازش ایراد گرفتم

اه چ پیازهای درشتی

رب نداره

کو گوشتش

اینا همه سویاس

چ خمیر شده

اه ولش کن نمیخورم

این چیه دیگه...بعد فهمیدم خاله خانم پختن، یهو کلی تعریف و تمجید کردم...گفتم شوخی کردم...

بچه بودم حدود 5 سالم بود مامانم گفت برو گوجه بخر من 1 ساعت در سوپری محله وایستادم تا آخر فروشنده منو دید و بعد هم هر چقدر میگفتم گوجه میخوام میگفت ما نداریم باید بری سبزی فروشی من هم زدم زیر گریه چون میترسیدم مامانم دعوام کنه دیگه فروشنده دید گریه میکنم من بغل کرد برد سبزی فروشی چبرا گوجه خرید تا در خونه هم باهام اومد. نمیدونم سوتی هست یا نه ولی هر وقت یادم میاد میزنم زیر خنده. فروشنده میگفت والا به خدا ما گوجه نداریم بچه 😂

هنوز که هنوز یادم میوفته هم خندم میگیره هم خجالت میکشم

این سوتی نیس خاطره است.همکارم بهم گفت ساعت چهار رانی مریض تخت دو بده.(منظور رانیتیدین هست.که اصطلاح پرستارا میگیم رانی).آقا ساعت چهار همراهه اومده میگه رانی مریضمو بدین.گفتم آقا رانی چیه.رانی نداره.میگه خودم شنیدم اون‌پرستاره گفت به مریض من رانی بدین.هدچقد ت ضیح دادم نمی قهمید.داد میزد شما پرستارا دزدین رانی مریضا رو می دزدید🙁

خخخخخخخ

نع

ی بارم کامپیوتر دوستم جلوم بود روشنش کرد، رف تا موسشو بیاره پسوردشو زدم

گف تو کی پسورد منو میدونستی....

خیلی خجالت کشیدم...