روز اول که بچه هاتون رفتن مهد چطور بودن

همینجوری هم تازه از بچه زهرچشم هم میگیرن دعواش هم می‌کنند.....

پسر منم مهد قبلیش دقیقا با چنین ب خوردی از مربی مواجه شد و اصلاااا نرفت،امسال ی مهد دیگه گذاشتمش عالیه

خیلی خوب بود. 

الان دخترم دونیم سالشه عاشقه مهد شه 

بچه من خیلی کوچیک بود که رفت. مربیش باید مواطب میبود که نیفته چون هنوز کامل نمیتونست بشینه. خوب بودن و منم تا حالا راضیم دو ساله که همونجا میره. دیگه یه چیزهایی هم تو همه مهدها یکجورن در کل مثل مادر که توجه نمیکنن اینهمه بچه اونجاست باید به همه برسن‌. وقتی مهد میفرستی باید دلتو خیلی بزرگ کنی عزیزم

من که بچه ندارم ول روز اولی که رفتم مهد همه گریه میکردن من تازه به مامانم میگفتم برو نمی‌خوام باشی 😁

نم نم خودش آشنا میشه با محیط این شکلی که بهتر البته از نظر من

مربیش ک عالی بود بهم گفتن پشت در کلاس بشینم تا پسرم بهونه گرفت منو ببینه خیالش راحت شه 

قربونش برم روز اول اصن یادش نیفتاد مامانی داشته یا ن 

روز دم گفتن تو حیاط نشستم بازم سراغی ازم نگرفت 

روز سوم براش سرویس گرفتم رسما مامان تعطیل شد 😁😁😁

من بچم رفت مهد فقط بيرون با اسباب بازيا بازي كرد دو روزم خودم موندم پيشش

بعدشم مديرشون گفت تا زماني كه خودش نخواد اصرار نميكنيم كه بره تو كلاس

البته پسرم همش ٥ روز رفت و گفت دلم برات تنگ ميشه 😬

وای مربی ها چه دل گنده ای دارن نی نی کوچولو قبول میکنن . راس میگن مربی ها واقعا سرشون شلوغه قد مادر نمیتونن برسن . من مربی پیش دبستانی ام فقط شش ساله قبول میکنم کلی آیه الکرسی میخونم تا سالم تحویلشون بدم با اینکه از پس خودشون برمیان . سکته میکنم اگه بچه دویاله رو بدن نگه دارم . اگه چیزی بخوره چی ؟ اگه سرش جایی بخوره چی ؟ انقد خود خوری میکنم