مادرشوهرم خیلی منو دوست داشت از وقتی خونه خریدیم کلا عوض شده همش تیکه میندازه بهم یه جوری ندار بودنه پدر مو بکوبه تو سرم الانم من باردارم از عید ندیدمش چون اونا شهرستانن فقط تلفنی حرف میزنیم امشب بعد یک ماه شوهرم رنگ زده حالشو بپرسه مادرش حتی یک بارم نپرسید. بچهتون کی میاد یا اینکه خانومت حالش چطوره. به شوهرم گفت نیسانت درست شد خراب بود ادنم گفت اره حال نیسان میپرسی ولی یک بار نگفتی زنت چطوره بچه تون می میاد منم گوشی رو نگرفتم حرف بزنم
ولش کن بابا زورش میاد خونه خریدین😐
بازم دستش دردنکنه گفته شوهرت جوابشو
شوهرمم خدا حافظی کرد خودش گفت چقد بی شانسی حال ماشین رو پرسیدن به جز تو منم گفتم اره مهم نیست ولی یجوری شدم
هعیییی
باز خوبه شوهرت پشتت هست
خدا شوهرتو خير بده
خوب کاری کردی.زنیکه پلشت.من باشم حسرت بغل کردن بچمو به دل این پیرزال میزارم
تو فكر چي ميري دختر؟ ول كن بابا؟ همين ك شوهرت بهش گفت بسه واسش
زورش مياد حتما😀
همین که شوهرت فهمیده کافیه.مادر شوهرتم به کبدت باشه
دم شوهرت گرم
بازم خوبه شوهرت حرف دل تو رو میزنه
خوش بحالت کاش شوهر منم اینجوری ببود
بدتر پشت ننه باباشو میگیره درحالی که مقصر اونان
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
