شوهرم با ابجیش دعواش شده بود اونم زنگ زد ب من فحش داد بهم گفت ج.ن.د.ه بیشرف ازهمه بدتر گفت پدرسگ 😔😔😔😡
عه اینم دخترههههههه
والا ی عده نادون دورم جمع شدن خانواده شوهرم ک اصلا تو کلشون نمیره ک حساسیت به پروتئین گاوی چیه نمیدونن رفلاکس چیه پرتقالو نارنگیه ک همیشه میدن به بچم اوتوقت من باید از دست پسرم به زور بگیرم والا بچم از همه بیشتر عذاب میکشه دوماه دیگه باز باید ببرم ازمایش تا ببینم برطرف شده یا ن اما ن هنوز خوب نشده چون تموم چونش دوباره کهیر زده 😔
بخدا از ترس اینکه دل بچم چیزی نخواد یا چیزی ندن بهش خونشون نمیرم حتی میشه س ماه اینا بچم نمیبینه اونارو بعد اینکه میبینه خب میترسه اولش گریه میکنه کلا از اولم رابطه خوبی با سمت شوهرم نداشت حتی از ۲ماهگی اونا بغلش میکردن گریه میکرد و جیغ میزد الانم با اونا همینه تا میان نزدیکش گریه میکنه خب به من چ چرا با طرف من اینطور نیست چرا با همسایه ها بچهای دیگه اینطور نیست اونوقت میگن اجتماعی نیستمنم گفتم فقط با شما اینطوره سمت منو ۶ماه یبار میبینه اما اصلا ن گریه میکنه ن هیچی حتی میزارم اونجا پیششون میرم کارای دیگمو میکنم
وای دوست عزیز امضاتو. خوندم. خیلی ناراحت شدم، منم پسرم تو سه چهارماهگی سقط شد. دیونه شدم. لباسهاشو بغل میگرفتم گریه میکردم کلی وسیله خریده بودم. خیلی از اطرافیان تیکه شنیدم. دقیقا همین بلا سر خودشون اومد خدا جواب همشون رو داد. وخدا وشکر بلافاصله بعدش دوتا پسر گیرم اومد، ولی هنوز که هنوز ه داغ اون روزها به دلم بعد چند سال
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
