دخترم پنج ماهشه ازصب که ازخواب بیدارمیشم فقط درگیره بچه نگه داشتنوکارخونه ام تاشب که بخوابم ازروزایه تکراری خسته شدم هی میام کتاب بخونم حالموعوض کنم ولی بازم نمیشه شوهرم هشته صب میره نصف شب خسته وکوفته میادمیخوابه قبل ازبارداریم یه ساعتم توخونه نبودم دانشگاه وسرکارمیرفتم خسته شدم توروخدااگه پیشنهادی دارین بگین چیکارکنم حالم بهتربشه بخاطره بچه خونه ی مامانمم نمیتونم برم دخترم باکوچیک ترین صدایی بیدارمیشه کای گریه میکنه هواهم سرده بیرون نمیشه برم دارم دیوونه میشم
الان دخترت هنوز کوچیکه
نگران نباش مثل برق میگذره
منم تا یک سالگی دخترم سرکار نرفتم بعدش دوباره کم کم شروع کردم الان دخترم کلاس دوم هست
اینقدر زود بزرگ شد باورم نمیشه
خواهر جان ماعین توهستیم دخترم کلاس دوم تکلیف بهش میگیم بعد ناهار وشام ودوباره تکرار.. 😂
اولاش اینجوریه طول میکشه تا دوباره بتونی وقتت و تنظیم کنی بزرگتر میشه وقتت ازاد تر بعد دوباره میتونی بری سراغ درس و کار
درکت میکنم
منم مثل شمام با این تفاوت ک شوهر و بچه ندارم
از خونه متنفر شدم بعضی وقتا احساس تو قفس بودن دارم
بچه رو عادت بده با سر و صدا بخوابه اینجوری که عادت کرده بزرگ بشه هم اذیت میشه. من دقیقا دوتا از اشنا هامون یکی اینجوره ک بچه نباید کوچک ترین صدایی بیاد تا بخوابه و گریه نکنه حتی از وقتی بدنیا اومده گوشی هاشون همیشه رو سکوته و تلویزیون بی صدا نگاه میکنن ولی یکی دیگه از فامیل هامون بچه داره طوری عادت میده تو مهمونی هزار نفرم مهمون باشه و صدای جیغ و دادو بیدادم باشه بچه خوابش بیاد تخت میخوابه
آره عزیزم میگذره بعد دلت برای این روزها تنگ میشه
من و همسرم گاهی دو سه ساعت فیلم بچگی دخترم رو نگاه میکنیم
الان کاری با من نداره
سرکار میرم ، یوگا میرم ، کلاس میرم
دوتایی هم گاهی سفر میریم ،
امشب گفت ظرف های شام بذار من بشورم
ازش فیلم گرفتم باورم نمی شد این همون دختر کوچولوی منه
از امروزت لذت ببر
بخدابه عادت نیستش دخترمن ازوقتی به دنیااومدهمینطوری بودتاصدامیومدمیترسیدکلی گریه میکردبچه داداشمم هم سن دختره منه انقدرراحت همه جامیخوابه انقدآرومه همش حسرته اونومیخورم وگرنه منم میخواستم اینطوری عادت بدم ولی بعضی بچه هاذاتاحساسن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
