2777
2789

نصف شب با خواهر شوهرام میخواستیم بریم بالکن بشینیم 


افتادم روی برادر شوهرم  

اون بیچاره با پتو میدوید دور خونه از ترس

بار دار  بودم ماه اخرم بود 😂😂😂😂😂


زندگی نه ماندن است نه رسیدن    زندگی سادگی یک رفتن است

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چه حوصله ای    

اره قبلنا خیلی حوصله داشتم الان هم خیلی نصفه شبا گشنه میشم اما حتی حال ندارم تا یخچال برم

میگم زشت نیست یه اقایی هزار و اندی ساله منتظره ۳۱۳ نفره؟😔😔😔 .... روزی میاید از سوی مهربانی ... بیاین همگی دعا کنیم تا زودتر بیاد ... الهم عجل لولیک الفرج ... 

وای همین امشب شوهرم سوتی داد

تو خیابون. بود زنگ زده بود حرف بزنیم یه اهنگ بندری دان کرد با یکی دیگه گوشیش گذاشت باهم گوش کردیم

بعدش رفت خونشون یواشکی با من حرف میزد میگفت همکارام همه خوابیدن یهو دستش رفت رو گوشی اهنگ بندره پلی شد😂همشون از خواب پریده بودن. فحش میدادن😂

دِل نَزد تو اَست  اَگَر چِه دوری زِ بَرَم...♥️💙

یه بارم زمان مجردی هندزفری گذاشته بودم سریال طنز میدیدم تو لپ تاپ نصف شب

بدون اینکه متوجه صدام باشم بلند بلند میخندیدم ، یهو دیدم مامان بابام با نگرانی دوویدن تو اتاق ،منم ترسیدم پاشدم با هول گفتم چییی شده؟ گفتن فک کردیم داری گریه میکنی 😡😡😡😑😑😑

 نگاه تاسف انگیز بابامهیچ وقت یادم نمیره  😧

یه بارم نصفه شب پاشدم رفتم حموم....  توهم جن زده بودم...  بعد دم لیف خورد بهم.. خل شدم ج ...

😂😂😂😂

منم یه بار خواستم بقیه رو بترسونم گفتم روح روح  همه فرار کردن خودم تو خیابون تنها از ترس سکته کردم😂😂😂😂😂

زندگی نه ماندن است نه رسیدن    زندگی سادگی یک رفتن است

همه ی خانومای فامیل جمع شدیم ویلا کرایه کردیم رفتیم دریا . نصف شب دخترخالم گفت فردا میخایم بریم شنا من یادم رفت زیر بغلمو تمیز کنم بیا باهم بریم تو دستشویی من میترسم  . هر دو رفتیم تو دستشویی برای اینکه کسی بیدار نشه درو هم بستیم . همه هم خوااااب بودن . کارشو کرد اومدبم بیایم بیرون دیدیم در باز نمیشه . هر چی با دستگیره ور رفتیم باز نشد .‌دیگه اخر همه با صدای دستگیره در بیدار شدنو اومد فشار دادنو هل دادن تا سراخر باز شد . ولی همه تعجب کردن ما دو تایی اون تو چیکار میکردیم . خیلی ضایع  بود

بله من گوشیمو میزاشتم ساعت چهار پاشم درس بخونم همه بیدار میشدن بحز خودم اخه خوابم سنگین بود

دهنت 😂😂😂😂

مثل داداش کوچیکه ی منی 😐😂😂😂😉😦

همه بیدار میشن به جزء خودش بعدش جالب اونجاست اون همه ای که بیدار شدن باید بسیج بشن آقا رو بیدار کنن...که آیا بیدار بشه یا نشه بعدش انقدر جوابای باحالی میده که نگو من خودم کلی میخندم 😂😂😂

آخرشم صبح که بهش تعریف میکنیم هیچی یادش نمیاد 😝😝😝😩😶😒😦😂😂😂😁

من رویای آتش میبینم؛ آن رویاها با اسب گره خورده است که هرگز خسته نمی شود.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792