سلام دوستان، خیلی دلم پر از درده، تنها اینجا میتونم حرف بزنم و خودمو خالی کنم، 4 ساله ازدواج کردم،چه بدبختیا و حاشیه ها که نبود،چقدر جنگ سر چیزای کوچیک و بزرگ، تا بالاخره جشن عروسی گرفتیم و اومدیم سر خونه زندگیمون،از 3 ماه بعد عروسی هی تو گوش شوهرم خوندن زودتر زنتو حامله کن،اونم تحت امر، شروع کرد به بهونه گیری ک من بچه میخوام،هی من مقاومت کردم و گفتم زوده تا بعد 6 ماه دیگه خسته شدم گفتم باشه، حالا الان سه سال و نیمه که اقدام کردیم نمیشه، چقدر دکتر و دارو دیگه خسته شدم. شوهرم آدم خاله زنکیه، اصلا به من ارامش نمیده و مدام تو سرم میزنه بچه دار نشدنم رو. جفتمون آزمایش دادیم خیلی زیاد، من تخمدان پلی کیستیک دارم،البته افسردگی هم دارم. دیگه بجای بچه به فکر طلاقم جدیدا. بخدا دارم روانی میشم😭😭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
تا دیروز میگفتن هر کی ما رو دوست نداره جمع کنه از ایران برهحالا میگن هرکی حتی اگه ما رو دوست نداره بیاد رأی بدهعجیبتر اینکه میگن اونایی که ما رو دوست ندارن بیان به اونایی که ما رو دوست دارن رأی بدنامروز شرکت در انتخابات رو حاصل بصیرت تو میدانندو فردا اوضاع بد کشور را که خودشان ایجاد میکنند را حاصل انتخاب بد تو میدانند!!!!!
آهای غمی که مثله یه بختک رو سینه من شده ای آواره از گلوی من دستاتو بردار، دستاتو بردار از گلوی من از گلوی من دستاتو بردار ، دستاتو بردار 💔 جای خالیت تو قلبم یه سوراخه عمیقه ،بابایی💔