شوهر من صب تا عصر سرکاره پدرشوهرم همسایمونه
برادرشوهرم 31سالشه مجرده و بیکار
هرشب میاد اینجا از شیش تا دوازده شب.انقدم پررو هست که حد نداره.هرشب سفره که پهن میشه میشینه پای سفره.عادت کرده.از بس اینجاس دیگه اگه با شوهرم بحثی یا اختلاف نظری داشته باشیم و شبا بخایم حل کنیم جلواونه دیگه.شوهرمم کم عقله همه جور حرفی میزنه جلوش دیگه .یه بار به شوعرم گفتم اسایشم داره سلب میشه.گفت برادرمه.بعد انقد کم عقله ک ب داداششذگفت زنم دوست ندارع اینجا بیای.از اون ب بعد لج کرده بیشتر میاد.خسته شدم ....دیگه امشب بحثمونو دید.شوعرمم خوبع ولی ساده و کم عقله..جلو داداشش همه هست و نیستمونو رو کرد.خسته شدم.خسته