آره عزیزم جدا شدم من توی یه جهنم زندگی میکردم برای نفس کشیدن هم باید اجازه میگرفتم بخدا باورتون شاید نشه همیشه حبس بودم تو خونه اجازه رفت و امد و دیدن خانوادم فامیل هام رو نداشتم
هروز باید خونه مادرش و عمه هاش کلفتی میکردم تا شب که میومد دست بزن و شکاک و خساست شدید و و و و و ..... اینا فقط کوچکترین هاشه چون خیلی زیاده
بعد از طلاق چند جلسه پیش روانشناس رفتم تا حالم بهتر شد
البته پروسه طلاقم هم طولانی بود اما ارزشش رو داشت ک ازون جهنم فرار کردم
عزیزم طلاق همیشه هم بد نیست منم خیلی دوست داشتم و خیلی سعی کردم زندگیم رو نگه دارم حتی وقتی دیدم درست نمیشه خواستم بسوزم و بسازم اما داشتم روانی میشدم و واقعا فرار کردم از خونش شما هم اگه واقعا امیدی به درست شدن یا بهتر شدن شرایط نداری و راههای مختلف رو امتحان کردی زندگی و عمر و جونی خودت رو نجات بده