سلام شوهر من خیلی انگار به بیماری علاقه داره هرروز و هر لحظه میگه مریضم هرروز یه درد تازه برای خودش درست میکنه و بیماری که بارها سراغش اومده رو انقد بزرگ و پیچیده میکنه که دکترم واقعا در نهایت سر درنمیاره چشه درحالی که مشکل جدی نداره. بارها تا پای ام ار ای هم برای دردهای الکی رفته.هر ثانیه هم میگه مریضم و روزی نیست سالم باشه. خیلی خسته شدم ازین وضع و از استرس های الکی
لوس میشه واست
نازکش میخواد
مشکل روحی داره
باید بره پیش روانپزشک
مث بابای منه😂😂😂دیگه اهمیت نمیدیم به حرفاش
همه ی مردای اطرافم برعکس ن ،دور از جون رو به موت باشن هم سخته براشون دکتر برن
شوهر من برعکسه وقتی که خیلی هم مریضه دکتر نمیره میگه خوبم دکتر نیاز ندارم 😄😄😄
برعکس شوهر من
وقتی داره توی تب میسوزه میگه خوبم هیچی نیست
وای وای وای
امون از دست مردا
خداکنه مردا هیچ وقت مریض نشن
شوهر من سرما ک میخوره ، برای خودش دمنوش میخره ، دم میکته میخوره ، دور خودش پتو میپیچه ، ماسک میزنه ، کنار شوفاژ میشینه و هزار بار میگه وای مریضم دارم میمیرم ، وای خدا😐😑😣
منم مث شوهرتم خود بیمار پنداری دارم 😂
انقد تا حالا خرج دکتر و آزمایش و سونو و ام آر آی کردم آخرشم گفتن هیچیت نیس 😐🤦🏻
شوهر من برعکسه کبد چرب گرید 2 داره
منتها غذا چرب میخوره.اب یخ فراوون وسط غذا .و خیلی چیزای دیگه
دیسک کمر داره اصلا کمربند طبیشو نمیبنده و رعایت هم نمیکنه هر چی هم بگم میگه روم عیب نذار حالم خ به😒😒
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
