منم اکثرا صبحها سرکارم دوتام فسقلی دارم و ار پرستار خوشم نمیامد و پسر بزرگم تا قبل پیش دبستان پیش مادرم بود و پسر کوچکم همچنان هست گاهی پیش مباد من کارم طولانی یشه مامانم تابم تعطیلی پسرم دنبالش میره اما تا حالا این خرفا نشده
اما شرایط فرق داره ،
مثلا من خواهر شوهرمم شاغله و از صیح تا شب سرکاره آرایشگره مامانش حاضر نشد حتی یکساعت بچه هاشو نگه داره الان هم دیگه بزرگ شدن اما مادر شوهرم با جون و دل بچه های منو بخوام نگه میداره خیلی مهربون و خوش قلبه اما از داماد بدش میاد و معتقده این بچه داماده 😂ربطی به دخترش نداره و به اونطرفی ها رفته