منم جوون بودم و خام، یه نفر شعرهای شخمی_ تخیلیش رو تو مسنجر برام میفرستاد، اول به خاطر پروفایلش فکر میکردم دختره، راهش دادم تو مسنجرم. بعد فهمیدم پسره، نتونستم از رو رودربایستی راحت ولش کنم، یکی دو بار حرف ناجور زد، گفتم شوخی میکنه دیگه! بعد دیدم غلطهای اضافی داره میکنه، بهش گفتم دیگه به من پیام نده لطفا!
بیشتر دلیل اینکه ما با این آدمهای دوزاری ادامه میدیم، کمبود اعتماد به نفس و در نتیجه رودربایستی بی جاست. من الان خیلی پشیمونم که حتی در حد چند روز با اون یالقوز عوضی که مثلا شاعر بود، صحبت کردم. اونهم به خاطر رو دربایستی و یکم کمبود توجهی که داشتم.
خواهشا زودتر بندارش بیرون. چون بعدا هر وقت یادش بیفتی غصه میخوری. من هنوزم اون مقدار صحبت کردن کم و عادی خودم رو نتونستم ببخشم.