دوستان من اتباطی دارم که خیلی هم بدبین و شکاکه یعنی طوری که هر لحظه میخواد باید با ایمو ارتباط برقرار کنه باهام تا ببینه که کجام و چیکار میکنم وخونه رو هم ببینه یوقتایی که ببینه کی هست کی نیست
ولی خیلی زیاد دوستم داره و منم خیلی دوسش دارم نمیتونم دل بکنم ازش
و اصرار داره که عقد کنیم من چه کار کنم آخه باهاش گفتم اولم که نمیتونیم دل بکنیم از هم واقعا دوست داریم همدیگرو ولی شکاکه و بدبین خیلی
مشاور
تموم کن رابطتو
عشق چه صیغه ایه مریضه
فرار کن فرار ، ملی و راههای نرفته رو ببین اون میشه عاقبتت
بندازش دور
الان دوسشداری فردابری زیرسقف مثل چی پشیمون میشی ازاین رفتارش تامام
البته اینم بگم که همسر سابقم بوده بخاطر همین بدبینیاش از هم جدا شدیم چون قبلا اعتیاد شدید داشت و توهم میزد با بدبختی جدا شدم و الانم که ترک کرده دوباره پیله کرده نمیدونم اسمش عشقه یا عادت خیلی وقته که پیله کرده عقد کنیم ولی همش گذشته میاد تو ذهنم جرات اینکارو ندارم
اینم بگم که من تو زندگی براش سنگ تموم گذاشتم چون کلا خانوادتن شوهر دوست هستیم ولی لیاقت خوبیا و پاکی منو نداشت
هیچی دوتا پا دارم دو پا دیگه قرض میکنم و الفرار
ان شاءالله ک خوشبخت میشی گلکم
خیلی برام سخته بد پیله کرده برای رجوع نمیدونم چیکار کنم
