یک سال پیش سر جشن من دعوا شد خیلی بد بعد دایم زنگ زد فوش و حرفای ناجور بهم زد بعد ی سال سالگرد گرفتم هیچ کدومشون نیومدن ن داین ن خالهام بعد زنش با اینک اصلااا کاری ب کارش ندارم ن بهم سلام میده ن خداحافظی میکن سه روز دیگ عروسی دایمه همه ی خالهام گیر دادن باید بیای ولی اصلا دلم نمی خواد برم شما بودید میرفتید یانه؟؟؟؟
نرو
نه نمیرفتم دوبار مجلستو نابود کردن
من اصولا با کسی تعارف ندارم
خوشمم نمیاد از سر اجبار کاری کنم
نه نمیرفتم
براخودت ارزش قائل شوبراچی بری.به خاله هاتم بگو چرااون موقع خودتون نیومدین و به داییم نگفتین بیاد
معلومه نباید بری
جشن همین داییت ک بهت فحش داد؟؟
اگه همینه نرو و ب خاله هاتم بگو شماهم تو نوبتین ..متاسفم براشون
اینم بگم بیشتر منو میخوان ک حرص زن دایمی در بیارن و اون اذیت کنن با اینک دختر خوبی نیست اصلا ولی دلمم نمیاد بهترین روزش خراب بشع البته چندان فرقی نداره بودن یا نبودن چون ی جور دیگ میخوان اذیتش کنن
نه ، من شخصیتم برام مهمه جایی که بی احترامم کردن نمیرم
سعید جشن اولم و دعوا زیاد و بهم خوردن عروسیم من بخشیدمشون بخدا و دوباره سالگرد جشن گرفتم با ذوووق همشون دعوت کردم درکنار ناباوری نیومدن ابروم رفت... الان میگن نیای زشته آبرومون جلو فامیل نیره ب شوهرمم میگن کینه ای با این ک بیچاره گفت برو من نمیخوام برم
اصلا نرو . خیلی هم رک بگو به چه دلیلی نمیای.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
