عروسی یکی از فامیلای دور بابامه که من تو عمرم یه بار بیشتر ندیدمش !!
متاسفانه مارو هم دعوت کردن
پدر مادرمم گیر دادن که بیا بریم منم متنفرررم از مراسم عروسی !!!
نه کسیو میشناسم نه از جاهای شلوغ خوشم میاد نه تیپو قیافه درست درمونی دارم ... باید برم اول تا آخر به گوشه بشینم رقصیدن بقیه رو ببینم
آخه من نمیفهمم چه مسخره بازیه !!!
دو نفر دیگه میخوان برن سر خونه زندگیشوت بعد من باید سه روز تو دانشگاه غیبت بخورم هشتصد نهصد کیلومترم رانندگی کنم
که چی !!!!؟ که برم عروسی کسی که نه میشناسمش نه تا حالا تو عمرم دیدمش 😑😑
واقعا خوش به حالتون که متاهلین !!
حداقلش اینه اختیار زندگی خودتونو دارین ... من تباه با این سنو سال هنوز باید عین بچه ۱۱_۱۰ ساله هر جا پدر مادرم بخوان برن بچسبم بهشون
فقط کافیه بگم نه نمیام .... تا یه هفته خونه مون جنگو دعواست 😑