سلام اصلا پدر مادرش تربیت بهش ندادن با خواهر شوهرم قهرن یاد بچه داده که عمه بده تو همه نداری پنج شش سالشه اونم میاد خونه پدر شوهرم میگه منم گفتم به مادر شوهرم مامان این یه بچه اس چطور این حرفا رو میزنه یادش میدن بزرگتر میگه که یاد میگیره اونام حرف منو تاید کردن من توی حیاط میشینم باهاشون اومده خونه ما بچه بی شعور بچه من چند روز مریض بود اومد طرفش دختر بیچارم باهاش بازی کنه به من گفت زن عمو محیا مریضه ویروس داره منم بهش گفتم برو پایین بازی کن اونی که بهت گفته بچه من ویروس داره نگفته بالا نیایی یالا برو بیرون اینجا ویروس داره من میگم اخه یه بچه پنج ساله عقلش به این حرفا قد نمیده لابد ننش گفته رفتی پیش محیا نرو ویروس داره در ضمن دخترم الان چند روز خوب شده حالا بچه های خودش همیشه اب دماغشون اویزون این سری اونام بیان منم میگم برید کنار ویروس دارید ببینم ننش خوشش میاد
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
خب به بچش گفته نزدیکش نشو که مریض نشه دیگه..خودتم بودی به دخترت میگفتی نرو سمتش که مریض نشی
رادینم..پسرمامان هیچوقت فکر نمیکردم یه پسر شیرین مثل تو داشته باشم از وقتی اومدی دنیای مامان قشنگ شد عشق کوچولوی من مرد کوچیک مامان...😍❤نازگلم قلبمی معجزه کوچولوی من دختر قشنگه مامان❤ربان گوشه ی عکست...حق من این نبود عکستو بااون ربان مشکی ببینم داداشی😔😭🖤 پادشاه زندگی من جایی همین نزدیکی ها مشغول تلاش است...کم می خوابد. استراحتش کم است.دستان مردانه اش را که حکمتش را نمیدانم چرا آرامش بی پایان دارد.پادشاه من خسته میشود اما خستگی در میکند از من...آغوشش از جنس خواب است بی هوا هم که بغلش کنی چشمانت بسته میشود از آرامش بی حساب...چه افتخاریست خانمی کردن برای چنین گوهری...چه برکتیست که خستگی اش با من در میشود...به خودم میبالم که از وجود من لذت میبرد... دستانم خالیست. چیزی برای عرضه ندارم. اما تا آخرین شماره های نفس هایم قدر دان توام..قدردانم که پادشاه من بهترین مرد زمین است...لمس قشنگیست واژه خوشبختی و من خوشبخت ترینم با تو❤همین که از عمق وجود میدانم دوستم داری برایم کافیست...
كي گفته بچه پنج ساله عقلش به ويروس نميرسه،پسر من دو سالشه ماشينشو انداخته بود زير مبل ميگفت برام بيارش منم گفتم خودت بيار اونم ميگه نه من تب دارم مريضم