عید پارسال عقد برادر شوهرم بود و ما با همه ی این داستان هایی که بود رفتیم چون همسرم کلا همین یه برادر رو داره و کلا دو تا بچه ان
همه ی کارهایی که برای من نکرده بودن برای عروس جدید کردن و بعدش همسرم بهشون انتفال داد که ما از این همه تبعیش ناراحتیم ولی با این حال ما واقعا میخواستیم که همه چی تموم شه و عید دیدنی رفتیم خونشون و تقریبا اشتی کردیم
بعد از اون ما خونه خریدیم و الان 8 ماه میگذره ولی هیچ کدوم خونه ما نیومدن نه پدر و مادرش و نه برادرش الان برای عروسی از 3 هفته قبل با همسرم در ارتباطن که بیا و اینها و به من دیروز گفتن یعنی پدرش باهام تماس گرفت که امروز بیا داریم جهیزیه میاریم و 3 روز دیگه هم عروسیه ؟
شما به جای من بودید میرفتید با این اوضاع ؟