شوهرم با یه خواهرش خیلی خوب نیست
منم اصلا حوصله داستان و حرف ندارم برعکس شوهرم
حالا با خواهرش لجه میگه از وقتی تو حامله شدی زنگ نزده حالت رو بپرسه ! خط قرمز من تویی
حالا من اصلا برام مهم نیست این چیزا
چیکار کنم
خیلی خاله زنکه
دیشب مادربزرگم برام ویارونه فرستاده بود!گفتم دور هم بخوریم مامانش هم به این پیله گرد خودت باید زنگ بزنی خواهرتو دعوت کنی که کدورت ها از بین بره
اینم به زور زنگ زد!حالا اون خواهرشم درومده میگه زنگ بزن شوهرمو شخصا دعوت کن!هنوز ما رو مهمونی پاگشا نکردید این مهمونیتون چیه (هیچ وقت برای مهمونی هاشون منو شخصا دعوت نمیکنن، همیشه به برادرشون میگن) و خلاصه دیگه اینم داغ کرد بهش گفت اومدی اومدی!نیومدی دیگه چشمم بهت نمیفته
دهن منو سرویس کرد! بهش میگم بابا کوتاه بیا میگه نه اخه این یه زنگ نزده حال تو زو بپرسه