داستان زندگیمو ک تو تاپیکای قبل هست خوندین فک کنم
حالا سه سالو دوماه گذشته از عقد
پدر شوهرم امروز اومد ب منو شوهرم گفت تالار گرفته واسه بیست و هشتم بیایید برید لباس بپسندین و ارایشگاه اوکی کنید و کارت انتخاب کنید😐😐😐😐😐😐😐
من هییییچ کاری نکردممممم سرویس چوبمم هنوز مونده 😳😳😳😳
خدا ب دادم برسه
خونمم یه وضعیته نگو😐😐😐😐
تو این بیست روز چیکارا باید کرد هنوز خرید عروس دامادم انجام نشده
راهنماییم میکنید که یه وقت چیزی جا نمونه چیکارا باید کرد
من خواهر نداشتم داداشمم عروسی نکرده هیچ تجربه ای از نزدیک ندیدم😭