شوهرم پای تلویزیون نشسته بود و فوتبال میدید، بهم گفت یه لیوان دوغ واسم بیار؛
منم یه لیوان ریختم واسش و دادمش دست پسرم.
پسرم رسیده بود نزدیکیاش، یهو پاش پیچ خورد و تمام دوغ از لیوان پرت شد😁😁
ولی خدا رو شکر حتی یه قطره ش هم ( لابد میخواید بشنوید بگم روی سر شوهرم نریخت؟ نه!)
همش روی سر شوهرم خالی شد و روی فرش نریخت 😄
(والا! کی حوصله ی قالی شستن داشت؟)