مادرشوهرم چند ساله تو خونم دعوا انداخت تا طلاقم کشوندمون .۶ ماهه حرف نمیزنیم سه روز پیش بخاطر پولی ک به پسرش داده بودن با اون دعوا کرده بودن من خبر نداشتم یهو دیدم با برادرشوهرم کلی فوش ناموسی به پدر و مادرم و خودم دادن خیلی فوش ناموسی های بدی . حالا امروز پدرش مرد. شوهرم از ظهر رفته اونجا . دیشب خیلی اتفاقی بحث اونا بود شوهرم گف اگه بابا مامانمم بمیره تو حق داری نیای . به شانس امروز مرد . حالا نمیدونم فردا خاکسپاری و ختم مسجد برم یا نه . خودم حالم بهم میخوره ازش ک برم چون خیلی تهمت ها حرفای ناموسی ب مادرم توسط برادرشوهرم بهم گفت منم بی خبر از همه جا . خالم میگه مسجد ۵ دقیقه بشین ب اونم تسلیت نگو فقط خودتو نشون بده ک اومدی. اما من که از همشون بیزارم برام حرف مردم مهم نیس. خیلی بلاهاسرم اوردن واقعا نمیتونم برم .
بنظرم به حرف خالت گوش کن
نرو دیگه
نرو تازه راحتی باهاشون قطع رابطه ای
یذره برو خودتو نشون بده و بیا
اصن هم نه کمک کن و نه با اونا حرف بزن
اینجوری واسه شوهرتم عزیزتر میشی
تو به رسم‌ادب برو نه به خاطر اونا نه به خاطر مردم فقط به خاطر شان و شخصیت خودت برو ...
نرو
به نظرم برو
برو اتفاقا جلو چششون وایسا .دیدن ادمای مزخرف زندگیت تو لحظه درد کشیدنشون شاید برات جالب باشه.فقط گریه نکن اصن
نظر منم حرف خالته..ب مادرشوهرت تسلیت نگو حرفم نزن باهیچکدوم ولی برو..ب شوهرت بگو فقط بخاطر تو اومدم اینطوری پیشش عزیزم میشی
برو بشین بکم خودتو نشون بده بعد پاشو...
عزیزم برو ولی نزدیک مادرشوهر نشو به همه تسلیت بگو بجز اون ولی من باشم میرم
بخاطر شوهرت برو
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
