من تقریبا یک ساله ازدواج کردم وازخانوادم دورم من تهرانم اوناشهرستان اینجا خیلی تنهام الان ۳ماه مادرم و برادرم ندیدم پدرم چندروز پیش اومد به لطف همسرم ی شب بیشترنموندرفت😥
حالا بعد ماه صفرعروسی خواهرشوهرمه شوهرش مجبورکردنزدیک خونه باباش واسش خونه بگیره اونم بی چون وچراقبول کرد دوتاکوچه فاصلشونه تا خونه پدرشوهرم اونوقت من چند به چندماه نمیشه خانوادم ببینم خیلی دلم گرفته
همون اوایل باید فکرشومیکردی عزیزم..خودتو سرگرم کن!
چرا مگه رفتار شوهرت چجوری بود..شوهرت نمیزاره بری
خوب ایشون شروط خودشو برای ازدواج گذاشته شما نذاشتین دیگه
حالام برین دیدن خانوادتون همسرتون حق نداره شمارو از دیدن پدرمادرتون محروم کنه و همونطور که درجریان هستین حق کاملا گرفتنیه پس اقدام کنین برای گرفتن حقتون
عزیزم پیش میاد ..سعی کن بهش فکرنکنی ک دوری..منم وقتی عروسی کردم 5سال طبقه بالامادرشوهرم بودیم شهرستان ..خیلی بد بود ب زور شوهرم و راضی کردم اومدیم تهران..خونه بابام هم از بچگی من تهرانه..الان نزدیک نیستیم ولی خوبه دوسه روز یکبار میرم سر میزنم شب میام خونه باز
