یه روز میگفتن قلبش نمیزنه یه روز میگفتن.... یه روز میگفتن کلهاش مشکل داره یه روز دیگه گفتن اگه دنیا اومد و ادرار نکرد باید دیالیز بشه که خداروشکر ادرار کرد
امشب اون صحنه تکرار شد و من یاد اون شب افتادم. پسرش ک اون موقع سرش باردار بود انگشتشو کرد تو چشم دخترم و من هیچ نگفتم خواهر شوهر مم عین خیالش نبود و فقط میخندید