2777
2789
عنوان

عذاب وجدان دعوابامادرشوھر

604 بازدید | 43 پست

امروز رفتم خونہ مادرشوھرم بحثوکشوندم بہ گذشتہ کہ چہ بلاھایی بہ سرم اوردہ اونم گفت ارہ یادم میافتہ خودمم میگم اذیتت کردم اما بی تجربہ بودمو ازاین توجیہ ھا منم گفتم ارہ ھیچ وقت بدیہاتو نمیتونم فراموش کنم بعد چندموردش روگفتم کہ چراالان برا اون یکی عروست اینجوری نیستی اونم ازخودش دفاع کرد وازجاریم اومدم خونہ بھم ززدکہ کینہ ای نباش مابہ جاریت کمک مالی نکردیم منم گفتم برام مھم نیست کہ کمک کردی یانہ اماحلالت نمیکنم وصدام روبالابردم چنتادیگہ ازبدیھاشو یادش اوردم کہ الان عکسشو دارہ باجاریم رفتار میکنہ حالا پشیمونم اون کہ فھمیدہ بدکاری کردہ من دیگہ چراسلیتہ بازی دراوردم بعدشم میترسم برہ بہ جاریم بگہ اونم فک کنی من بھش حسودیم میشہ بہ نظرتون زبزنم عذرخواھی کنم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اره اگه تندرفتی زنگ بزن عذر خواهی کن چون حرفاتوزدی عذرخواهی کنی یکمم بیشترخجالت زده میشه 

یه زمانی تاجون داشتم بحث میکردم اماالان فقط ول میکنمومیرم نمیدونم پیرشدم یاعاقل یاهردو  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792