ناراحتم.شوهرم اصرار داشت نذری بدیم و وسایلشا گرفتیم بردیم خونه مادرشوهرم.مادرشوهرم گفت من پام درد میکنه نمیتونم بپزم باید بیاید خودتون کاراشو بکنید(البته خودمم میرفتم نیاز به گفتن نبود) اصلا اگه میتونید ببر خونه مادرت بپزید.منم میدونستم مادرم زیاد راضی نیست ولی پرسیدم گفت بیار وبردم اونجا.