2777
2789
چی شد میشه خلاصه بگی

ندا مامانش ول کرده بود رفته بود باباش یکیو صیغه کرده بود که چند تا پسر داشت ندا عاشق پسره میشه پسره ام خیلی عاشقش بوده اسمش مرتضی بود ولی بابای ندا رضایت نمیداده خیلی محدودشون میکرده تاجایی که مرتضی مجبور میشه از اون شهر بره یه مدت یواشکی رابطه داشتن که پسره ناامید میشه به ندا میگه برو

نداام چندسال بعد یه خواستگار با موقعیت خوب براش میاد اوکی میده ازدواج میکنه

مرتضی از غم ندا خودکشی میکنه

یک عدد مامان آینده هستم که در پوست خودم نمیگنجم😁💟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من تا اونجا خوندم که  مرتضی و خانوادش میخواستن برن اصفهان و باباش فهمیده بود رابطه شون رو بعد چ ...

خیلی اتفاقا افتاد تقریبا 100 تا پارت بود

تو این کشمکشا مرتضی خسته میشه میگه برو پی زندگیت

نداام به سختی سعی میکنه فراموشش کنه

بعد چند سال ندا عروسی میکنه ازدواجشم خیلی خوب بود

مرتضی الکلی میشه از غصه ی ندا قرار بوده مرتضی هم عقد کنه نزدیکای عقد با سرنگ هوا خودکشی میکنه

یک عدد مامان آینده هستم که در پوست خودم نمیگنجم😁💟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز