اره خدارو شکر
من کلا ادم استرسیم ولی بعد زایمان اولم افسردگی شدید گرفتم طوری کفکمیکردم مینیرم دختر بی مادر میمونه از هیچی لذت نمیبردم عصبی بودم گریه میکردم هر جام درد میکرد فکمیکردم دور از جون سرطانه واس هر مریضی بیست بار دکتر میرفتم سونو و اکو اندوسکوپی ام ار ای دیگه فکرشو بکن وضعیتم چجوری بود
سردرد و سرگیجه وحشتناکم داشتم خاب نداشتم کلا خاب و بیدار فقط تو حالت خاب سردرد نداشتم تا بیدار نیشدم از ی نقطه شروع میشد تا کل وقتی ک بیدار بودم باهام بود
بعد دارو ها خوب شدم ولی استرس بیماریو داشتم تا زایمان دومم دختر دومیمو کباردار شدم از بس سرگرم اون شدم کلا خودمو فراموش کردم
همین شد پایان افسردگی من البته نزدیکای پریودی کم افسرده میشم ولی طبیعیه دیگه بعدش باز خوب نیشم
تو خودت باید ب خودت کمک کنی دارو و دکترم خوبه ولی اصل کاری خودته
ببین من بعد تولد دختر دومی چون از بیکاری دراومدم و سرگرم اون شدم کلا از فکرو خیال و غم غصه دور شدم
تو ام ببین چی واست خوبه تفریح خرید مهمونی کتاب خلاصه ی سرگرمی واس خودت پیدا کن ک بیکار نباشی
امیدوارم کمکت کرده باشم