از من به تو نصيحت، جاري خواهر شوهر مادر شوهر هميييشه احترامشونو داشته باش و همييييشه فاصله ات رو باهاشون حفظ كن. بعد از چند سال كاملا دستت مياد تا چه حد ميتوني بهشون نزديك بشي
خواهرشوهرت بی شعور بوده...فقط خواهش میکنم خیلییییی سر سنگین شو باهاش
من در پی خویشم ...به تو برمیخورم اما...سالهاست که در تنهایی هایم عاشقانه زندگی میکنم..برای خودم چای دم میکنم ..خودم رو تحویل میگیرم ..اما همیشه دوتا استکان چای میریزم یکی برای خودم ویکی برای تو ..فقط نمیدانم چرا هر بار چای تو سرد میشود،،،وای فراموش کرده بودم تو نیستی و جمع من و تودیگر ما نمیشود ...تو رفتی !!!
خدایا مارا به غصه های معمولی مان برگردان...به قسط های عقب افتاده ،ترافیک های طولانی،خیابان های شلوغ، دغدغه های زیاد،هدف های سخت،خستگی های مفرط...به همان روزها که همدیگر را قضاوت میکردیم وبه قضاوت های هم توجهی نمی کردیم.به همان روزها که دنیا اینقدر آلوده نبود،که آلوده بود وحاد نبود ،که آلوده بود واز آلودگیش نمی مردیم...که دلواپس حال عزیزانمان بودیم نه جانشان !ما را برگردان به روزهایی که سلامتی اینقدر گریز پا نبود ،که میشد لابه لای همین مشکلات و دغدغه های ریز ودرشت،با خیالی آسوده فنجانی برداشت ،چایی ریخت ...کنار پنجره ای ایستادودر کمال اطمینان و آرامش نفسی عمیق کشید .که می شد کسی را به آغوش کشید وآرام شد .میشد دستان کسی را گرفت وبدون هراس تمام شهر را قدم زد وغصه ها و درد ها را فراموش کرد .دلمان لک زده برای یک آغوش، یک لبخند ،یک خیال تخت...دلمان لک زده برای یک زندگی آرام و معمولی ...خدایا در آغوشمان بگیر که خسته ایم ...خودت حال زمین را خوب کن