مامان بابای من برعکس بودن به حسم پرو بال دادن.میگفتن آره ولش کن بره.دوست پسرته نامزدت که نیست
خلاصه اون خودکشی کرد .منم همون شب عروس شدم
چند روز بعدش مامانش بهم زنگ زد گفت حلالت نمیکنم بچم دو سال از زندگیشو حرومت کرد
برام هممممه کار کرد.تو درسا کمکم میکرد.همه چیز برام میخرید.عاشقانه دوستم داشت.میگفتم بمیر میمرد
الان پشیمونم