پسرم تازه داره راه رفتن یاد میگیره نمیخام اینقد زمین بخوره تو همین چند روز کلی ضربه خورده لپش الان کبوده..
انگار دوس نداره پشت سرش راه برم ک اگه افتاد بگیرمش چون وقتی بهش توجهش نکنم کلی راه میره ما اگه برم دنبالش یا تشویقش کنم کمتر راه میره و از ذوق میفته دلم نمخاد اینقد بیفته کسی راهی بلده؟
همه بچه ها اینطورن کم کم تعادلشون بهتر میشه و دیگه نمیفتن نگران نباش
فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
باید مواظبش باشی.اشکال نداره.میدونم سخته ولی چندوقت دیگه خودش میتونه مواظب خودش باشه.دخترمنم از۹ماهگی راه افتاد.الان یکسالش شده خیلی روون وخوب راه میره
من که تا سینه خیز میرفت توی اتاق تشک پهن کرده بودم وقتی هم راه افتاد پتو پهن میکردم
روزی از روزها ،شبی از شب ها ،خواهم افتاد و خواهم مرد ،اما می خواهم هر چه بیشتر بروم .تا هرچه دورتر بیفتم ،تا هرچه دیرتر بیفتم ،هرچه دیرتر و دورتر بمیرم .نمی خواهم حتی یک گام یا یک لحظه ،پیش از آن که می توانسته ام بروم و بمانم ،افتاده باشم و جان داده باشم ،همین .
ببین من اومدم کله خونه رو اونجاهایی که بچه راه میرفت و تشک خواب چیدم روشم ملافه کشیدم تا اگرم زمین خورد چیزیش نشه واقعا هم جواب گرفتم البته تشک نباید پف داشته باشه ها یکدست باشه وبادش خوابیده باشه می افتادم مشکلی نداشت حتی دردش نمیگرفت گریه هم ابدا
من لاک میزنم.مژه میکارم ...بی حجاب بیرون میرم ولی دلم پاکه ...اولین بار این طرز فکر رو بنی امیه رواج داد که بگه یزید گرچه زن بازه گرچه مشروبخواره گرچه نماز نمیخونه ولی ایمان داره .ایمان یه مسئله قلبیه.یزیدم قلبا با ایمانه و میتونه جانشین پیامبر بشه.اما قران همه جا میگه ایمان بااااااید با عمل صالح باشه .خدا ازما عبادت نمیخواد فرمانبرداری میخواد.همون کاری که ابلیس نکرداگه زنی با عطر،آرایش یا تیپش دل مردی رو ببره از طرف دیگه از دل همسرش بیرون میره.دیدی مردایی که با زنی پیرتر و زشتر خیانت میکنن؟مرد رو مبرا نمیکنیم ولی از طرف زن این تقصیر هست.بعضیا میگن آزادی پوشش باشه من هر طور خواستم بگردم. مرد باید حفظ حریم کنه اما خدا میگه مردها چشم رو کنترل کنن و زن ها حجاب داشته باشن.نمیشه زن به وظیفه ش عمل نکنه و از مرد انتظار تقوا داشته باشه .اگه به همین راحتی بود یوسف یوسف نمیشد.
باید مواظبش باشی.اشکال نداره.میدونم سخته ولی چندوقت دیگه خودش میتونه مواظب خودش باشه.دخترمنم از۹ماهگ ...
جدی؟والا الان پسره منم تو۱۰ ماهگیه هنوز چهاردست و پا نمیره ولی از ما میکشه بالا که وایسه سره پا راه بره چند باره هی یهو به صورت میخوره زمین که ما هواسمون هست میگیریمش