جاریم منو کلافه کرده دیگه نمیدونم چه کنم از دستش
😡😡😡😡😡
آها
بزنش
فقد طلاق😐
خوب مگه جاریا کاردیگه ام بلدن
😐😐چیز جدیدی نیس
باز چی گفته عنتر خانوم
پدرشوهر من خیللییییی رووو داره
سه سال پیش
صاحبخونه از ما پول میخاس برا سال جدید
پدرشوهرم گفت ندارید بلند بشیندردش فقط ی اسباب کشیه برید ی جایی که اجاره بدید
حالا چندوقت پیش به برادرشوهرم پول داده بابت رهن خونش
امشب میگفت اره نمیتونست که اسباب کشی کنه اسباب کشی سخته
اینقد از این حرفش حرصم گرفته
فقط واگذارش کردم به امام حسین
محلش نزار من به جاری بزرگم ازبس حسود و عوضیه انقدر بی محلی کردم رفت وامد نکردم اخر خودش اومد گفت ازدستم ناراحتی باهام سرسنگینی
من یه جاری دارم که خیلییی اذیت کاره یکبار نشد خونه مادرشوهرم باشیم این با من دعوا نکنه یا تیکه نیاد!
دعواش بخوره تو سرش هرجا میخوایم بریم از طرف فامیل شوهر دعوت باشیم خودشو با دوتا پسر بزرگشو به یه بهانه ای میندازه تو ماشین ما
یبار رفته بودیم شهرستان خرابی ماشین شوهرشو بهانه کرد با بچه هاشو پدرش اومدم تو ماشین ما منم مجبوری رفتم عقب نشستم تمام طول مسیر پسرم داد زدو گریه کرد جاش تنگ بود نمی تونست شیر بخوره شوهرم از عصبانیت قرمز شده بود
بچه ها بچه ها
من نه جاری دارم نه خواهم داشت
تازه هواهر شوهرم ندارم🤪🤪
یعنی هرجا رفتم عین سرخر چسبیده بود به من
یه جاری دیگه دارم خیلی خانمه اینقد خوبه اصلا کاری نداره
اما این بدصفت تا حالا صدبار فقط باهامون دعوا کرده که چرا شما دوتا باهم خوبین؟!
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
