من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یا سو هاضمه است یا اسپاسم معده به نظرم.من اینجور وقتها بابونه دم می کنم می خورم خوب می شه و رانیتیدین .خودم سالهاست مشکل رفلاکس و بعضی وقتها اسپاسم اگه زیاد خورده باشم . ولی دکتر حتما حتما برو یه دکتر خوب
خداروشکر میترسم آندوسکوپی تجویز کنه خیلی از آندوسکوپی میترسم
من قبلا دکتر بهم گفت آندوسکوپی کن نکردم چون همه دستگاهها تمیز نیستند و دور از جون یه سری از همین دستگاهها ایدز و هپاتیت گرفتند . ولی اگه خدای نکرده معده خون ریزی کنه دیگه مجبوره ادم
من پتریال از همین موقع اینطوری شدم تا عید طول کشید همین الانشم روزی چارتا دارو میخورم دو سه ماه هر دکتری رفتم خوب نشدم آحرش شبانه رفتم تبریز گفتم منو بستری کنید تادکتر بیاد آندوسکوپی کنه جمعه بود بالاخره دکتر اومد صب آندوسکوپی کرد گف التهاب معده داری نمونه گرف دارو داد گف دوهفته دیگه بیا دوهفته بعد رفتم رنگ نمونه عوض شده بود گف میکروب معده شدید داری بترین روزای عمرم بود عیدهم از شانسم عروسیم بود هیچی نمیتونستم بخورم پنج کیلو لاغرشده بودم بالخره باهرسختی تاعمر دارم قدران دکترم حالاهم خوبم گاهی اوقات حالم بدمیشه انشالا توهم خوب بشی