2777
2789
خدا رحمتشون بکنه من خیلی خیلی عذاب میکشم نمیدونم کی قراره آروم بشم 

خدا بيامرزه پدرتون رو

پدر من ٢١ رمضان پر كشيد

هنوز اروم نشدم

هر چي ميگذره تازه تر ميشه انگار كم كم داره حالي ادم ميشه كه چي شده تازه نبودش رو ادم حس ميكنه

اوايلدور و بر ادم شلوغه البته نه براي من ولي تا چهلم حال و احوال ميگيرن و بعد اون انتظار دارن همه چي عادي باشه كه نيست

من سوم پدرم شوهرم ميگفت بسه ديگه شورش رو دراوردي هفتم جشن تولد دعوت بوديم رفتم كه برچسب نخورم 

همون روز كه پدرم فوت كرد برادراي شوهرم اومدن برا تسليت  و دوهفته بعدش هم جاريم اومد هردومون پدرامون تو يه روز رفتن منتها اون چند ساعت زودتر اتفاق افتاد بليط گرفت و رفت مال من چند ساعت بعدش منتها من ديگه نرفتم چون تازه دو روز بود برگشتهبودم 

همين ديگه همه ي تموم شد دوستاهر از گاهي زنگ ميزنن و حال و احوال ميكنن ظاهرا همه چي عاديه ولي تو دلم غوغاست يهبغضي هست كههنوز نتركيده اشوبم

من نميدانستم معني هرگز را… تو چرا باز نگشتي ديگر؟   
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792