سلام بچه ها من امروز فهمیدم چه ادم بد دل و سیاه دلی ام. خیلی ناراحتم هی اشکام میاد بچم میاد بغلم میشیینه با تعجب نگام میکنه اخه طفلک تا حالا گریه مامانشو ندیده بود.
من یه دوستی دارم که خیلی با هم صمیمی نیستیم ولی سر جریان یه ازمونی با هم درس خوندیم و تلاش کردیم که این ازمونو قبول شیم من قبول نشدم ولی از یه جایی فهمیدم که اون قبول شده من خیلی ناراحت شدم ازینکه من قبول نشدم با این که اون اشکالاشو از من میپرسید همیشه بهم میگفت تو که قبولی کاش منم قبول شم. از رو ناراحتی و حسادت هی میگفتم اون تو اون ارگان پارتی داره. اخه اشناشون تو اون ارگانه. هی میگفتم با پارتی قبول شده.
من گوشیمو دزدیدن فعلا ایرانسلم دستمه که اون شمارشو نداشت.
حالا امروز صبح زنگ زده خونمون با خوشحالی میگه ترمه اون شمارت که قطع بود با بدبختی شماره خونتونو گیر اوردم که بهت خبر بدم قبول شدم . میگفت من دلم میخواست اولین نفر به تو خبر بدم چون میدونستم خیلی خوشحال میشی چون دلت خیلی پاکه برای همه خوب میخوای
از خودم بدم اومد اون دربارم چی فک میکنه من چی ام؟ حالم بده
فک نمیکردم اتقدر بد و حسود باشم. دلم میخواست بهش بگم من اصلنم دلم پاک نیست خیلی ام سیاهه روم نشد.😢😢😢