چرا نمیخوابی؟

نه خدا نکنه😁

۲ونیم😄

یکی هم تو شکمم فوتبال بازی میکنه😐😐😐

حتما حامله ایی 

وای نه منم شوهرم هی تلفنش وقتوبی وقت زنگ میخوره..اخه امدادگرهم هس همش گوشیش مشغوله..جامونو جداکردم رااحت میخوابم 😂والا حداقل خوابم نظم پیداکرده منم مث شما بیدارک میشدم بیخواب میشدم الان همعچی خوبه

شر میگن 

واقعا؟ اره متاهلم  ننننننن زوده برا نی نی

مجله بانوان:
خانه داری- همسرداری- فرزند پروری-مدیریت هزینه ها در خانواده-آشپزی-کتابخوانی-مدیریت روی کارهای روزمره- مد و زیبایی- انواع ماسک برای صورت - ی عالمه چالش هیجان انگیز برای بهینه شدن زندگیمون و حتی از نظر معنویات و چله گیری و  حتی اموزش زبان از صفر و .....

سلام. دوستان من شاغل هستم و ی مدت بود که اصلا به خودم نمیرسیدم. ولی با خودم گفتم مگه تا چند سال زنده ام .بخاطر همین ی گروه زدم توی ت ل گ رام که جمع بشیم اونجا و کنار هم انگیزه بگیریم و علاوه بر مدیریت کردن کارهای روزمره به نحو احسن به همسر و بچه هامون و از همه مهمتر به روح و جسم خودمون هم برسیم. توی این گروه ی عالمه برنامه دارم ی عالمه چالش دارم برای خودمون برای روابط بهتر با همسرمون برای زیبایی خودمون برای روح خودمون و ..........

اگر دوست داشتید منو همراهی کنید تا عضوگیریمون تکمیل شه و فعالیت گروه رو شروع کنیم  

آیدی گروه ت ل گ رام: my_ladiess_magazine

مطمعن باشید از پیوستن به این گروه ضرر نمیکنید اینو بهتون قول میدم

چون برنامه هایی که چیدم مطعنم که خیلی به درد هممون میخوره

انواع کلاسهای مدیریت رفتم کلاسهای همسرداری رفتم 

بخاطر همین دوس دارم الان چیزایی که اموزش دیدم رو به رایگان در اختیار دوستای خودم بزارم تا اونا هم استفاده کنن

من شغلم آتلیه اس

توی گروهی که زدم در نظر دارم هر هفته به یک نفر از اعضا ی جایزه بدم 

جایزشم اینه که عکس کوچولوشون رو برام بفرستن و من عکس رو طراحی کنم و بهشون بدم یعنی عکسهایی که با موبایل هستش رو آتلیه ای کنم براشون و تحویل بدم به رایگان

من ی هفتس کارم همینخ...از راس ساعت دوازده پسر نه ماهم نیم ساعت میخوابه ی ساعت بیداره و گریه میکنه.کلا کلافه شدم😭😭

باردارم تا سر میره رو بالش اسید معدم میاد تو حلقم و خلط گلو میاره وگرنه دلم خواب میخواد اونم خواب راااااحت ۸ ماهه اسیرررم

توی یه تاپیک دیگه بودم. داشتیم درباره مرگ و شب اول قبر و گناهامون و... چت میکردیم

بخاطر هم کلاسیم دو سال جلوی خونوادم وایسادم یه هفته مونده بود به خواستگاریمون رسمی و عقد یهو گفت مادرم مخالفه و همه چی تموم شد کاش دوسال از عمرمو هدر نداده بودم این دوسال فقط وقف کمک به کسی کردم که بی چشم و رو بود و جلوی خونوادم سنگ روی یخ شدم