سلام دوستان، من با همسرم ۶ سال دوست بودم، الان نزدیک ۱ سال هست که از زندگیمون میگذره ، مرد موجه و با وفایی هست،تا دوست بودیم قرار گذاشتیم بچه دار نشیم، اما بعد از ازدواج نظر من عوض شد ٫ حالا تا اسم بچه میاد صدتا بهانه مختلف میاره، خداروشکر وضع مالیمون خوبه.خونه داریم ماشین داریم همسرم کار داره ، منم کلی مهارت بلدم که اگه بخوام میتونم در آمد داسته باشم، ی بار میگه تو رو نمیتونم با کسی قسمت کنم، ی بار میگه اوضاع جامعه خرابه ،ی بارم میگه میترسم نتونم تربیتش کنم ، خلاصه از هر راهی میره که بگه نه، میگه هنوز خوشی نکردم باهات، میگه اگه تمام حواست بره سمت بچه و من تنها شم چی؟؟؟؟ اینم بگم خانواده همسرم خیلی بچه دوست دارن و من خسته شدم انقد ب دروغ گفتم من بچه نمیخوام . من ۳۲ سالمه و همسرم ۳۱ .
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
شوهرت حق داره و نگرانی هاش طبیعیه بنظرم هنوز نیاز به زمان داره اما در کنار اینکه زمان میدید به خودتون باید اطلاعاتتون رو راجبهه بچه دار شدن افزایش بدید
کی فکرشو میکرد یه روزی حرفامونو به آدمایی بگیم که تاحالا ندیدیمشون...!🥲🥲🥲