2777
2789

سلام دوستان. خوبید؟ الان خون داره خونمو میخوره از بس که عصبانیم. شوهر من تقریبا دو ساله که بیکاره(البته قبلا شغل خوبی داشت) حالا کار ندارم که تو این مدت چقدر سختی کشیدم چقدر بارداری بدی داشتم تو این اوضاع. چقدر بعدش افسردگی بعد از زایمان داشتم و خودمم کار میکردم و واقعا برا زندگیم هم مایه گذاشتم. حالا شوهر بیشعورم سر من را کلاه گذاشته و اول یه کار اداری را بهونه کرده بهم گفت با ماشین شوهر خواهر گوه و حسودش میخاد بره تهران بعد از اونحا زنگ زده که من با اینا میخوام برم مسافرت شمال گفتم اینا کی اند گفت خواهرم و شوهرش و بچه اش. حالا قبلش اصلا نگفته بود که بقیه هم هستن تازه اینم مجبور شده که بهم بگه چون  دانشگاه من تهرانه و بهش گفته بودم یه کاری هم برا انجام بده گفت من فعلا با اینا میرم مسافرت برگشتن میرم سراغ کار تو. نیگم اونوقت نگفتی من زن و بچه دارم و منو دو ساله که مسافرت نبردی و من افسردگی گرفتم؟میگه خب اینا با اخلاق تو راحت نیستند. در حالیکه من در مقابل نیش و کنایه هاشون تا حالا خیلی صبوری کردم.  حالا مامانش هم خیلی ادعایه مومنیش میشه و جانماز آب میکشه خواهرم میگه زنگ بزن به مادرشوهرت گلایه شوهرت و دخترش را بکن نمیدونم به نظرتون اینکارو بکنم یا نه؟

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ببخشید استارتر ولی اگه تایپیکت راس باشه با عرض معذرت میخوام بگم گوه تو هیکل همچین شوهر و صدالبته خواهرشوهری ...

میشکنم در خود..و تو حتی نمی آیی خرده های مرا جمع کنی..من تو را فریاد میکشم و تو سکوت را میپسندی...در میان همهمه ی این روزها ،چونان حشره ای کوچک اسیر باتلاق غم ها شده ام و مرا یارای بیرون کشیدنم نیست...این روزها ،ثانیه هایم چونان مردابی ست ک زندگی را یادش رفته است..دلم یک زندگی عمیق میخواهد نه زنده بودن محض..این روزها هرکسی جز تو مرا خوشحال می کند و من فراموش میکنم که دردی عظیم در خانه ی دلم آشیان کرده..و فراموش میکنم ک من یک زن هستم و تو خواهان زنانگی...درست زمانی که میدانم تو درمیان مردانگی های روزگار نامردترین مردانی....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز